معنی فارسی invertive
B1معکوسگونه، به تکنیکها یا روشهایی اشاره دارد که در آنها عناصر یا مفاهیم به گونهای معکوس به کار میروند.
Describing a technique or aspect that involves inversion or reversal.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طبیعت معکوسگونه اثر هنری بینندگان را جلب میکند.
مثال:
The invertive nature of the artwork captivates viewers.
معنی(example):
تکنیکهای معکوسگونه میتوانند آثار بصری جالبی ایجاد کنند.
مثال:
Invertive techniques can create fascinating visual effects.
معنی فارسی کلمه invertive
:
معکوسگونه، به تکنیکها یا روشهایی اشاره دارد که در آنها عناصر یا مفاهیم به گونهای معکوس به کار میروند.