معنی فارسی invertile
B1معکوسگونه، اصطلاحی که به اشیاء یا موجوداتی اطلاق میشود که طوری طراحی شدهاند که به صورت معکوس عمل میکنند یا ویژگیهای خاصی دارند.
Referring to something that is designed to operate in an inverted manner.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طراحی معکوسگونه محصول را منحصر به فرد میکند.
مثال:
The invertile design makes the product unique.
معنی(example):
بیمهرگان مانند مدوزا موجودات معکوسگونهای هستند.
مثال:
Invertebrates such as jellyfish are invertile organisms.
معنی فارسی کلمه invertile
:
معکوسگونه، اصطلاحی که به اشیاء یا موجوداتی اطلاق میشود که طوری طراحی شدهاند که به صورت معکوس عمل میکنند یا ویژگیهای خاصی دارند.