معنی فارسی invertibility

B1

ویژگی یک شیء برای تبدیل به حالت اولیه یا معکوس.

The quality of being able to be inverted or reversed.

example
معنی(example):

معکوس‌پذیری یک ماتریس در حل معادلات اهمیت دارد.

مثال:

The invertibility of a matrix is important in solving equations.

معنی(example):

همه توابع معکوس‌پذیری ندارند، که می‌تواند بر کاربردهای آنها تأثیر بگذارد.

مثال:

Not all functions have invertibility, which can affect their applications.

معنی فارسی کلمه invertibility

: معنی invertibility به فارسی

ویژگی یک شیء برای تبدیل به حالت اولیه یا معکوس.