معنی فارسی investigatorial
B2تحقیقاتی به معنای مربوط به قدرتها و اختیاراتی است که به یک نهاد برای انجام تحقیقات محول میشود.
Relating to the powers or authority to conduct investigations; often refers to formal inquiries.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
اختیارات تحقیقاتی کمیته تایید شد.
مثال:
The investigatorial powers of the committee were approved.
معنی(example):
به آنها اختیارات تحقیقاتی برای بررسی ادعاها اعطا شد.
مثال:
They were granted investigatorial authority to probe the allegations.
معنی فارسی کلمه investigatorial
:
تحقیقاتی به معنای مربوط به قدرتها و اختیاراتی است که به یک نهاد برای انجام تحقیقات محول میشود.