معنی فارسی investment management

B1

مدیریت سرمایه‌گذاری، فرآیند مدیریت و نظارت بر سرمایه‌گذاری‌ها به منظور افزایش سود.

The process of managing investments to meet specific financial goals.

example
معنی(example):

آنها یک شرکت برای مدیریت سرمایه‌گذاری استخدام می‌کنند.

مثال:

They hire a company for investment management.

معنی(example):

مدیریت سرمایه‌گذاری مؤثر می‌تواند ثروت شما را افزایش دهد.

مثال:

Effective investment management can increase your wealth.

معنی فارسی کلمه investment management

: معنی investment management به فارسی

مدیریت سرمایه‌گذاری، فرآیند مدیریت و نظارت بر سرمایه‌گذاری‌ها به منظور افزایش سود.