معنی فارسی invulnerably
B2به صورت ناپذیر، در شرایطی که نمیتوان آسیب دید.
In a manner that is impervious to harm or injury.
- ADVERB
example
معنی(example):
او با ناپذیری با خطر مواجه شد.
مثال:
He faced the danger invulnerably.
معنی(example):
او با وجود تهدیدها به طور ناپذیر عمل کرد.
مثال:
She acted invulnerably despite the threats.
معنی فارسی کلمه invulnerably
:به صورت ناپذیر، در شرایطی که نمیتوان آسیب دید.