معنی فارسی inwinds
B1پیچیدن یا محاصره کردن چیزی با جریان هوا یا نیروهای طبیعی است.
To envelop or surround with air or wind; often used in meteorological contexts.
- OTHER
example
معنی(example):
طوفان با بادهای شدید شهر را میپیچد.
مثال:
The storm inwinds the city with fierce winds.
معنی(example):
با آمدن زمستان، سرما خانههای ما را میپیچد.
مثال:
As winter comes, the cold inwinds our homes.
معنی فارسی کلمه inwinds
:پیچیدن یا محاصره کردن چیزی با جریان هوا یا نیروهای طبیعی است.