معنی فارسی inwind
B1به معنای دور زدن یا پیچیدن یک جریان هوا یا تنفس در اطراف شخص یا شیء است.
To wind around; often involves air or other elements moving in a spiraling fashion.
- OTHER
example
معنی(example):
باد شروع به دور زدن درختان کرد.
مثال:
The wind began to inwind around the trees.
معنی(example):
آنها احساس کردند که هوای تازه اطرافشان را دراز میکند وقتی که نزدیک دریا قدم میزدند.
مثال:
They felt the fresh air inwind them as they walked near the sea.
معنی فارسی کلمه inwind
:به معنای دور زدن یا پیچیدن یک جریان هوا یا تنفس در اطراف شخص یا شیء است.