معنی فارسی inwheel

B1

در چرخ بودن به معنای قرار داشتن در شرایط یا موقعیتی است که برای کارایی بهتر و عملکرد موثر در حرکت و چرخش استفاده می‌شود.

Involving the rotation or movement of a wheel; applicable in contexts involving vehicles or machinery.

example
معنی(example):

خودرو برای سواری نرم‌تر در چرخ‌ها است.

مثال:

The car is inwheel for a smoother ride.

معنی(example):

آنها در نمایشگاه برای ترویج محصول خود در حال حرکت بودند.

مثال:

They were inwheel during the exhibition to promote their product.

معنی فارسی کلمه inwheel

:

در چرخ بودن به معنای قرار داشتن در شرایط یا موقعیتی است که برای کارایی بهتر و عملکرد موثر در حرکت و چرخش استفاده می‌شود.