معنی فارسی irascent
B2عصبانی شدن به راحتی، به آسانی خشمگین شدن.
Easily provoked to anger; hot-tempered.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او مزاجی عصبانی دارد و سریع عصبانی میشود.
مثال:
She has an irascent temperament and gets angry quickly.
معنی(example):
طبیعت عصبانیاش باعث میشود که برای او نگهداشتن دوستان سخت باشد.
مثال:
His irascent nature makes it hard for him to keep friends.
معنی فارسی کلمه irascent
:
عصبانی شدن به راحتی، به آسانی خشمگین شدن.