معنی فارسی iridescences
B2شکل جمع درخشندگیهای رنگی که در یک سطح مختلف بر حسب زاویه نور قابل مشاهده است.
Plural of iridescence, referring to multiple instances of iridescent displays.
- NOUN
example
معنی(example):
درخشندگیهای بالهای پروانه، تماشاگران را مجذوب کرد.
مثال:
The iridescences of the butterfly's wings captivated the observers.
معنی(example):
در طبیعت، درخشندگیها در بسیاری از حشرات قابل مشاهده است.
مثال:
In nature, iridescences can be observed in many insects.
معنی فارسی کلمه iridescences
:
شکل جمع درخشندگیهای رنگی که در یک سطح مختلف بر حسب زاویه نور قابل مشاهده است.