معنی فارسی iridic
B2مربوط به رنگین کمان یا اثرات نوری خاص، بهویژه در مواد معدنی.
Relating to the iridescence or the play of colors in certain substances.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
دانشمند خصوصیات ایریدیک برخی مواد معدنی را مطالعه کرد.
مثال:
The scientist studied the iridic properties of certain minerals.
معنی(example):
این ترکیب دارای طبیعت ایریدیک است که بر رفتار آن تأثیر میگذارد.
مثال:
This compound has an iridic nature that affects its behavior.
معنی فارسی کلمه iridic
:
مربوط به رنگین کمان یا اثرات نوری خاص، بهویژه در مواد معدنی.