معنی فارسی ironfisted
C1استبدادی، اصطلاحی است که به رهبری با سختی و کنترل شدید اشاره دارد.
Exercising power in a cruel or oppressive manner.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Characterized by ruthless control
example
معنی(example):
دیکتاتور بهصورت استبدادی حکومت کرد.
مثال:
The dictator ruled in an ironfisted manner.
معنی(example):
یک رویکرد استبدادی به رهبری میتواند به شورش منجر شود.
مثال:
An ironfisted approach to leadership can lead to rebellion.
معنی فارسی کلمه ironfisted
:
استبدادی، اصطلاحی است که به رهبری با سختی و کنترل شدید اشاره دارد.