معنی فارسی ironheaded

B1

به معنای سرسخت و مقاوم در برابر تغییر.

Stubborn and inflexible; resistant to change.

example
معنی(example):

ورزشکار آهنی سرشتش از تغییر روتین تمرینی‌اش امتناع کرد.

مثال:

The ironheaded athlete refused to change his training routine.

معنی(example):

تصمیمات آهنی او اغلب به اختلافات منجر می‌شود.

مثال:

Her ironheaded decisions often led to conflict.

معنی فارسی کلمه ironheaded

: معنی ironheaded به فارسی

به معنای سرسخت و مقاوم در برابر تغییر.