معنی فارسی ironhead

B1

ذهنیت سخت و غیرقابل انعطاف.

Having a stubborn or unyielding attitude; inflexible.

example
معنی(example):

او با ذهنیتی آهنی به انجام این کار نزدیک شد.

مثال:

She approached the task with an ironhead mentality.

معنی(example):

نگرش آهنی او باعث شد که پذیرفتن کمک دشوار باشد.

مثال:

His ironhead attitude made it hard for him to accept help.

معنی فارسی کلمه ironhead

: معنی ironhead به فارسی

ذهنیت سخت و غیرقابل انعطاف.