معنی فارسی ironings

A2

عمل اتو کردن لباس‌ها برای از بین بردن چین و چروک.

The act of removing wrinkles from fabric using a heated iron.

example
معنی(example):

باید قبل از شام کارهای اتوشویی‌ام را تمام کنم.

مثال:

I have to finish my ironings before dinner.

معنی(example):

اتو کردن لباس‌ها برای ظاهری مرتب ضروری است.

مثال:

The ironees of clothes is essential for a neat appearance.

معنی فارسی کلمه ironings

: معنی ironings به فارسی

عمل اتو کردن لباس‌ها برای از بین بردن چین و چروک.