معنی فارسی ironish

B1

دارای ویژگی‌ها یا خصوصیات ظاهری شبیه آهن.

Having characteristics or appearance resembling iron.

example
معنی(example):

رنگ فلز تحت نور به رنگی شبیه آهن به نظر می‌رسید.

مثال:

The color of the metal looked ironish under the light.

معنی(example):

قیافه آهنی او به او حضوری قوی بخشیده بود.

مثال:

His ironish demeanor gave him a strong presence.

معنی فارسی کلمه ironish

: معنی ironish به فارسی

دارای ویژگی‌ها یا خصوصیات ظاهری شبیه آهن.