معنی فارسی irradicate

B2

ریشه‌کن کردن، به معنای از بین بردن کامل چیزی، به ویژه بیماری یا مشکل اجتماعی.

To completely remove or destroy something undesirable

example
معنی(example):

دانشمندان هدف دارند که بیماری را از جمعیت ریشه‌کن کنند.

مثال:

The scientists aim to irradicate the disease from the population.

معنی(example):

ما باید با هم همکاری کنیم تا فقر را در جامعه‌امان ریشه‌کن کنیم.

مثال:

We must work together to irradicate poverty in our community.

معنی فارسی کلمه irradicate

: معنی irradicate به فارسی

ریشه‌کن کردن، به معنای از بین بردن کامل چیزی، به ویژه بیماری یا مشکل اجتماعی.