معنی فارسی irrate

B1

آزار دادن، به معنی ایجاد احساس نارضایتی یا بی‌حوصلگی در کسی.

To annoy or irritate someone

example
معنی(example):

سر و صدای مداوم بعد از مدتی شروع به آزار دادن من کرد.

مثال:

The constant noise began to irrate me after a while.

معنی(example):

نظرات او در طول جلسه کسی را آزار نداد.

مثال:

Her comments did not irrate anyone during the meeting.

معنی فارسی کلمه irrate

: معنی irrate به فارسی

آزار دادن، به معنی ایجاد احساس نارضایتی یا بی‌حوصلگی در کسی.