معنی فارسی irrecognizably

B2

به طرز غیرقابل شناسایی، به شکلی که شناسایی سخت یا غیرممکن باشد.

In a manner that cannot be recognized.

example
معنی(example):

این ستاره در طول سال‌ها به طور غیرقابل شناسایی تغییر کرده بود.

مثال:

The star had changed irrecognizably over the years.

معنی(example):

او به طور غیرقابل شناسایی رویکردش را به موفقیت تغییر داد.

مثال:

She irrecognizably transformed her approach to success.

معنی فارسی کلمه irrecognizably

: معنی irrecognizably به فارسی

به طرز غیرقابل شناسایی، به شکلی که شناسایی سخت یا غیرممکن باشد.