معنی فارسی irrecognizability

B2

عدم شناسایی، وضعیتی که در آن چیزی به راحتی قابل شناسایی نیست.

The quality of being unrecognizable or difficult to identify.

example
معنی(example):

صورت او پس از تصادف نوعی عدم قابل شناسایی داشت.

مثال:

His face had a certain irrecognizability after the accident.

معنی(example):

عدم قابلیت شناسایی تابلو باعث شد شناسایی هنرمند دشوار باشد.

مثال:

The irrecognizability of the painting made it hard to identify the artist.

معنی فارسی کلمه irrecognizability

: معنی irrecognizability به فارسی

عدم شناسایی، وضعیتی که در آن چیزی به راحتی قابل شناسایی نیست.