معنی فارسی irrecognition

B1

عدم شناخت یا تأیید یک چیز؛ به ویژه در مورد هویت‌ها یا فرهنگ‌ها.

The state of being unrecognized; lack of acknowledgment or validation.

example
معنی(example):

عدم شناخت برخی فرهنگ‌ها می‌تواند منجر به سوءتفاهم شود.

مثال:

The irrecognition of certain cultures can lead to misunderstanding.

معنی(example):

عدم شناسایی می‌تواند بر هویت یک فرد تأثیر بگذارد.

مثال:

Irrecognition can affect a person's identity.

معنی فارسی کلمه irrecognition

: معنی irrecognition به فارسی

عدم شناخت یا تأیید یک چیز؛ به ویژه در مورد هویت‌ها یا فرهنگ‌ها.