معنی فارسی irreclaimably

B1

به طور غیرقابل بازپس‌گیری، به صورتی که دیگر نمی‌توان چیزی را به حالت قبلی برگرداند.

In a manner that cannot be reclaimed or restored.

example
معنی(example):

پس از آتش‌سوزی، جنگل به طور غیرقابل بازپس‌گیری تغییر کرد.

مثال:

The forest was irreclaimably altered after the fire.

معنی(example):

او در تصمیماتش احساس کرد که به طور غیرقابل بازپس‌گیری گم شده است.

مثال:

She felt irreclaimably lost in her decisions.

معنی فارسی کلمه irreclaimably

: معنی irreclaimably به فارسی

به طور غیرقابل بازپس‌گیری، به صورتی که دیگر نمی‌توان چیزی را به حالت قبلی برگرداند.