معنی فارسی irrecoverably
B1به معنای بهگونهای که دیگر امکان بازیابی یا اصلاح آن وجود ندارد.
In a manner that cannot be recovered or repaired.
- ADVERB
example
معنی(example):
زمانی که سند نابود شد، به طور غیرقابل بازیابی گم شد.
مثال:
Once the document was destroyed, it was irrecoverably lost.
معنی(example):
آسیب به نقاشی به طور غیرقابل بازیابی شدی بود.
مثال:
The damage to the painting was irrecoverably severe.
معنی فارسی کلمه irrecoverably
:
به معنای بهگونهای که دیگر امکان بازیابی یا اصلاح آن وجود ندارد.