معنی فارسی irreliability

B1

عدم اعتبار، حالتی که چیزی قابل اعتماد نیست.

The state of not being reliable.

example
معنی(example):

بی‌اعتمادی منبع درباره اطلاعات ارائه شده شک و تردید ایجاد کرد.

مثال:

The irreliability of the source raised doubts about the information presented.

معنی(example):

عدم اعتماد به نفس او برای مردم دشوار بود که به او اعتماد کنند.

مثال:

His irreliability made it hard for people to trust him.

معنی فارسی کلمه irreliability

: معنی irreliability به فارسی

عدم اعتبار، حالتی که چیزی قابل اعتماد نیست.