معنی فارسی irreligionize

B1

به بی‌دینی تبدیل کردن، عملی که طی آن فرد سعی می‌کند باورهای مذهبی را از زندگی خود حذف کند.

To make someone or something free from religious beliefs or practices.

example
معنی(example):

بی‌دینی به معنی حذف باورهای مذهبی از زندگی یک فرد است.

مثال:

To irreligionize means to remove religious beliefs from one's life.

معنی(example):

او تصمیم گرفت تا بی‌دینی را در روال خود اعمال کند و بیشتر بر روی رشد شخصی تمرکز کند.

مثال:

He decided to irreligionize his routine to focus more on personal growth.

معنی فارسی کلمه irreligionize

: معنی irreligionize به فارسی

به بی‌دینی تبدیل کردن، عملی که طی آن فرد سعی می‌کند باورهای مذهبی را از زندگی خود حذف کند.