معنی فارسی irresistless
B2غیرقابل مقاومت، به معنای عدم توانایی در رد کردن چیزی.
Having the quality of being irresistible; compelling or enticing.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این پیشنهاد غیرقابل مقاومت بود و همه را وادار به ثبت نام فوری کرد.
مثال:
The offer was irresistless, compelling everyone to sign up immediately.
معنی(example):
اجرای او غیرقابل مقاومت بود و تماشاچیان را مجذوب کرد.
مثال:
His performance was irresistless, captivating the audience.
معنی فارسی کلمه irresistless
:
غیرقابل مقاومت، به معنای عدم توانایی در رد کردن چیزی.