معنی فارسی irresistibleness

B2

غیرقابل مقاومت، کیفیتی که نتوان به آن نه گفت یا از آن چشم پوشی کرد.

The quality of being too attractive or appealing to be resisted.

example
معنی(example):

این کیک یک غیرقابل مقاومت داشت که باعث می‌شد همه بخواهند یک تکه از آن را داشته باشند.

مثال:

The cake had an irresistibleness that made everyone want a piece.

معنی(example):

سحر او یک غیرقابل مقاومت داشت که مردم را به او جذب می‌کرد.

مثال:

Her charm had an irresistibleness that drew people to her.

معنی فارسی کلمه irresistibleness

: معنی irresistibleness به فارسی

غیرقابل مقاومت، کیفیتی که نتوان به آن نه گفت یا از آن چشم پوشی کرد.