معنی فارسی irresistance
B1عدم مقاومت به معنای ناتوانی یا تمایل به عدم مخالفت با چیزی.
The quality of not resisting or opposing.
- NOUN
example
معنی(example):
هیچ مقاومتی در برابر تغییرات پیشنهادی وجود نداشت.
مثال:
There was no irresistance to the proposed changes.
معنی(example):
عدم مقاومت کامل او برای همه تعجبآور بود.
مثال:
His total irresistance was surprising to everyone.
معنی فارسی کلمه irresistance
:
عدم مقاومت به معنای ناتوانی یا تمایل به عدم مخالفت با چیزی.