معنی فارسی irritancies

B1

چیزهایی که موجب آزار یا ناراحتی می‌شوند، به‌ویژه در یک محیط مشترک.

Instances or factors that cause irritation or annoyance.

example
معنی(example):

آزاردهندگی‌ها در محل کار می‌توانند بر تولید تاثیر بگذارند.

مثال:

The irritancies in the workplace can affect productivity.

معنی(example):

او آزاردهندگی‌هایی را فهرست کرد که روال روزانه آنها را مختل کرده بود.

مثال:

She listed the irritancies that disrupted their daily routine.

معنی فارسی کلمه irritancies

:

چیزهایی که موجب آزار یا ناراحتی می‌شوند، به‌ویژه در یک محیط مشترک.