معنی فارسی islamitish
B1مشابه اسلامی، مربوط به ویژگیهای دینی و فرهنگی اسلام.
Similar to Islamic; pertaining to Islamic characteristics and traditions.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
تأثیرات اسلامی در معماری دیده میشود.
مثال:
The islamitish influences can be seen in the architecture.
معنی(example):
او برای مطالعهاش یک متن اسلامی خواند.
مثال:
She read an islamitish text for her study.
معنی فارسی کلمه islamitish
:
مشابه اسلامی، مربوط به ویژگیهای دینی و فرهنگی اسلام.