معنی فارسی islot
B1جزیرهای کوچک و دورافتاده، مکانی برای آرامش و استراحت.
A small, isolated island that serves as a retreat.
- NOUN
example
معنی(example):
ایزله مکانی آرام برای فرار از شهر شلوغ بود.
مثال:
The islot provided a peaceful retreat from the busy city.
معنی(example):
آنها ایزله را مکانی عالی برای فرار یافتند.
مثال:
They found the islot to be a perfect getaway.
معنی فارسی کلمه islot
:
جزیرهای کوچک و دورافتاده، مکانی برای آرامش و استراحت.