معنی فارسی isocephalic
B2ایزوسفالی به ویژگی افرادی اشاره دارد که سر آنها متناسب با بدن است و در پزشکی و ارزیابیهای پزشکی اهمیت دارد.
Describes individuals having heads that are proportionate to their bodies; important in medical assessments.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
یک فرد ایزوسفالی دارای سر است که با بدنش متناسب است.
مثال:
An isocephalic individual has a head that is proportionate to their body.
معنی(example):
پزشکان ممکن است ویژگیهای ایزوسفالی را برای نگرانیهای توسعهای ارزیابی کنند.
مثال:
Doctors may assess isocephalic features for developmental concerns.
معنی فارسی کلمه isocephalic
:
ایزوسفالی به ویژگی افرادی اشاره دارد که سر آنها متناسب با بدن است و در پزشکی و ارزیابیهای پزشکی اهمیت دارد.