معنی فارسی isocheimenal

B2

ایزوکیمنال، به نقاط یا نواحی که دماهای مشابهی دارند اشاره دارد.

Referring to lines that connect points of equal thermal properties.

example
معنی(example):

مرزهای ایزوکیمنال بر روی نقشه برای نشان دادن محدوده‌های دما ترسیم شد.

مثال:

Isocheimenal boundaries were drawn on the map to indicate temperature limits.

معنی(example):

چارت ایزوکیمنال در درک نواحی آب و هوا کمک می‌کند.

مثال:

The isocheimenal chart aids in understanding climatic zones.

معنی فارسی کلمه isocheimenal

: معنی isocheimenal به فارسی

ایزوکیمنال، به نقاط یا نواحی که دماهای مشابهی دارند اشاره دارد.