معنی فارسی isochronic

B2

ایزوکرونیک به چیزی اشاره دارد که در زمان‌های ثابت و منظم روی می‌دهد.

Pertaining to or occurring at equal time intervals.

example
معنی(example):

یک صدای ایزوکرونیک صدایی است که در فواصل منظم پخش می‌شود.

مثال:

An isochronic tone is a sound that is played at regular intervals.

معنی(example):

مدیتیشن معمولاً از صداهای ایزوکرونیک برای افزایش تمرکز استفاده می‌کند.

مثال:

Meditation often uses isochronic tones to enhance focus.

معنی فارسی کلمه isochronic

: معنی isochronic به فارسی

ایزوکرونیک به چیزی اشاره دارد که در زمان‌های ثابت و منظم روی می‌دهد.