معنی فارسی isomerising

B1

ایزومرایز کردن، عمل تغییر یک ترکیب بهیشتر به سمت ایزومرهایش است.

The process of converting a compound into its isomers.

verb
معنی(verb):

To convert a compound into a different isomeric form

example
معنی(example):

ایزومرایز کردن محلول چندین ساعت طول کشید.

مثال:

Isomerising the solution took several hours.

معنی(example):

ما در حال ایزومرایز کردن نمونه برای مطالعه اثرات آن هستیم.

مثال:

We are isomerising the sample to study its effects.

معنی فارسی کلمه isomerising

: معنی isomerising به فارسی

ایزومرایز کردن، عمل تغییر یک ترکیب بهیشتر به سمت ایزومرهایش است.