معنی فارسی isophone
C1خطی که توزیع یک ویژگی واجی را در زبان نشان میدهد.
A line on a map that depicts the geographic distribution of a linguistically relevant feature.
- NOUN
example
معنی(example):
ایزوفون خطی است که توزیع یک ویژگی واجی در زبان را نشان میدهد.
مثال:
An isophone is a line that shows the distribution of a phonetic feature in language.
معنی(example):
زبانشناسان از ایزوفونها برای تحلیل تفاوتهای گویشی استفاده میکنند.
مثال:
Linguists use isophones to analyze dialect differences.
معنی فارسی کلمه isophone
:
خطی که توزیع یک ویژگی واجی را در زبان نشان میدهد.