معنی فارسی isthmal

B1

ایستمال، ناحیه‌ای از زمین که به دلیل ویژگی‌های خاصش شناسایی می‌شود.

An area of land defined by a unique geographical feature.

example
معنی(example):

زمین ایستمال در ساختار خود منحصر به فرد است.

مثال:

The isthmal land is unique in its formation.

معنی(example):

کاوشگران ایستمال را به خاطر منابعش بررسی کردند.

مثال:

Explorers studied the isthmal for its resources.

معنی فارسی کلمه isthmal

: معنی isthmal به فارسی

ایستمال، ناحیه‌ای از زمین که به دلیل ویژگی‌های خاصش شناسایی می‌شود.