معنی فارسی ivy

A1 /ˈaɪvi/

گیاهی رونده با برگ‌های سبز که معمولاً بر روی دیوارها و درختان رشد می‌کند.

A climbing plant with green leaves that often grows on walls and trees.

noun
معنی(noun):

Any of several woody, climbing or trailing evergreen plants of the genus Hedera.

معنی(noun):

Any similar plant of any genus.

example
معنی(example):

پیچک روی بسیاری از دیوارها رشد می‌کند.

مثال:

Ivy grows on many walls.

معنی(example):

او در باغش پیچک کاشت.

مثال:

She planted ivy in her garden.

معنی فارسی کلمه ivy

: معنی ivy به فارسی

گیاهی رونده با برگ‌های سبز که معمولاً بر روی دیوارها و درختان رشد می‌کند.