معنی فارسی jacobitical

B2

دارای ویژگی‌های جاکوبیت، وابسته به اصول و عقاید آنها.

Characteristic of Jacobites; often related to their established beliefs.

example
معنی(example):

باورهای جاکوبیتی او بر تصمیماتش تأثیر گذاشت.

مثال:

His jacobitical beliefs influenced his decisions.

معنی(example):

او یک رساله جاکوبیتی در این موضوع نوشت.

مثال:

She wrote a jacobitical treatise on the topic.

معنی فارسی کلمه jacobitical

: معنی jacobitical به فارسی

دارای ویژگی‌های جاکوبیت، وابسته به اصول و عقاید آنها.