معنی فارسی jacobitish

B2

شامل ویژگی‌ها و مؤلفه‌های جاکوبیتی، به خصوص در زمینه‌های سیاسی و اجتماعی.

Having qualities or characteristics of the Jacobites; typically involved in their ideologies.

example
معنی(example):

تمایلات جاکوبیتی او در سخنرانی‌هایش مشهود بود.

مثال:

His jacobitish tendencies were evident in his speeches.

معنی(example):

این گروه رویکردی جاکوبیتی به سیاست دارد.

مثال:

The group has a jacobitish approach to politics.

معنی فارسی کلمه jacobitish

: معنی jacobitish به فارسی

شامل ویژگی‌ها و مؤلفه‌های جاکوبیتی، به خصوص در زمینه‌های سیاسی و اجتماعی.