معنی فارسی jacobitishly
B2به شیوه یا طرز تفکری که به طرفداری از جکوبیتها باشد، اشاره دارد.
In a manner related to Jacobitism, which supports the restoration of the Stuart kings to the thrones of England.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور جکوبیتیشی درباره احیای سلطنت صحبت کرد.
مثال:
He spoke jacobitishly about restoring the monarchy.
معنی(example):
این گروه به خاطر پیروان جکوبیتیشی وفادار خود شناخته شده بود.
مثال:
The group was known for its jacobitishly loyal followers.
معنی فارسی کلمه jacobitishly
:
به شیوه یا طرز تفکری که به طرفداری از جکوبیتها باشد، اشاره دارد.