معنی فارسی jactancy
B2لکنت، حالتی از خودبزرگبینی که ممکن است به قدرت یا توانایی خود مربوط باشد.
The quality of boasting or bragging.
- NOUN
example
معنی(example):
لکنت ورزشکار پس از پیروزیاش آشکار بود.
مثال:
The jactancy of the athlete was evident after his win.
معنی(example):
مردم اغلب لکنت را به عنوان تکبر درک میکنند.
مثال:
People often perceive jactancy as arrogance.
معنی فارسی کلمه jactancy
:
لکنت، حالتی از خودبزرگبینی که ممکن است به قدرت یا توانایی خود مربوط باشد.