معنی فارسی jactant
B1لکنتدار، کسی که دائماً در حال خودستایی و به نمایش گذاشتن خود است.
One who boasts or brags excessively.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
کودک لکنت دار همیشه اسباببازیهای جدیدش را به نمایش میگذارد.
مثال:
The jactant child always shows off his new toys.
معنی(example):
لکنت میتواند به انزوا اجتماعی منجر شود.
مثال:
Being jactant can lead to social isolation.
معنی فارسی کلمه jactant
:
لکنتدار، کسی که دائماً در حال خودستایی و به نمایش گذاشتن خود است.