معنی فارسی jailward

B2

نگاه یا رفتار زندانبان، که معمولاً جدی و سختگیرانه است.

Referring to a demeanor or attitude that is strict or indicative of a jail environment.

example
معنی(example):

افسر همیشه در حال مراقبت و مراقب زندان بود.

مثال:

The officer was vigilant, always watchful jailward.

معنی(example):

او نگاهی زندانی داشت که همه را ناراحت می‌کرد.

مثال:

She had a jailward look that made everyone uncomfortable.

معنی فارسی کلمه jailward

: معنی jailward به فارسی

نگاه یا رفتار زندانبان، که معمولاً جدی و سختگیرانه است.