معنی فارسی javelined

B1

پرندهٔ جانبی در پرتاب نیزه که به یک ورزشکار اشاره دارد که در این رشته فعالیت می‌کند.

Referring to an athlete who specializes in the event of javelin throwing.

example
معنی(example):

ورزشکار پرتاب نیزه رکورد جدیدی در مسابقات به ثبت رساند.

مثال:

The javelined athlete set a new record at the championship.

معنی(example):

او به خاطر دستاوردهایش در پرتاب نیزه در مراسم جوایز مورد تقدیر قرار گرفت.

مثال:

He was recognized for his javelined achievements at the awards ceremony.

معنی فارسی کلمه javelined

: معنی javelined به فارسی

پرندهٔ جانبی در پرتاب نیزه که به یک ورزشکار اشاره دارد که در این رشته فعالیت می‌کند.