معنی فارسی jeeing

B1

سرگرم بودن و به آرامی دور و بر چیزی چرخیدن یا تفریح کردن.

To spend time leisurely or casually relaxing.

example
معنی(example):

او در خانه در حال ریلکس کردن بود و از وقت آزادش لذت می‌برد.

مثال:

He was jeeing around the house, enjoying his free time.

معنی(example):

او تمام روز را در پارک با دوستانش در حال استراحت گذراند.

مثال:

She spent the day jeeing at the park with friends.

معنی فارسی کلمه jeeing

: معنی jeeing به فارسی

سرگرم بودن و به آرامی دور و بر چیزی چرخیدن یا تفریح کردن.