معنی فارسی jellily
B1حالتی که شبیه به ژل یا ژله است و معمولاً نرم و چسبناک میباشد.
Having a texture or consistency similar to jelly; soft and somewhat sticky.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
دسر دارای بافتی مانند ژله بود و بسیار شیرین بود.
مثال:
The dessert had a jellily texture and was very sweet.
معنی(example):
او از قوام ژلهای آبنبات لذت برد.
مثال:
She enjoyed the jellily consistency of the candy.
معنی فارسی کلمه jellily
:
حالتی که شبیه به ژل یا ژله است و معمولاً نرم و چسبناک میباشد.