معنی فارسی jerkings

B1

حرکت‌ها یا واکنش‌های ناگهانی و نامنظم.

The act of jerking or short, sudden movements.

example
معنی(example):

حرکت‌های متناوب اتوبوس باعث می‌شد سخت بتوانم بخوانم.

مثال:

The jerkings of the bus made it hard to read.

معنی(example):

حرکت‌های ناگهانی سر او نشان‌دهنده شگفتی‌اش بود.

مثال:

The sudden jerkings of his head showed his surprise.

معنی فارسی کلمه jerkings

: معنی jerkings به فارسی

حرکت‌ها یا واکنش‌های ناگهانی و نامنظم.