معنی فارسی jewing
B1روند انجام مراسم و آداب و رسوم یهودی، معمولاً شامل جشنها و مناسبتهای خاص.
The act of participating in Jewish cultural or religious practices.
- VERB
example
معنی(example):
یهودیت یک سنت مهم برای بسیاری است.
مثال:
Jewing is an important tradition for many.
معنی(example):
او از یهودیت با دوستانش برای جشن گرفتن سنتها لذت میبرد.
مثال:
She enjoys jewing with her friends to celebrate traditions.
معنی فارسی کلمه jewing
:
روند انجام مراسم و آداب و رسوم یهودی، معمولاً شامل جشنها و مناسبتهای خاص.